اسماعيلبنعَبداللّه غِفارى
او را اشجعى نيز خواندهاند.[1] از زندگى وى هيچ اطلاعى در منابع ديده نمىشود. فقط از كلبى و مقاتل نقل شده كه اسماعيل، همسرش «قُتَيله» را در زمان رسول خدا طلاق داد، درحالىكه از باردارى وى آگاه نبود; اما پس از مدتى كه از باردارى او آگاه شد، به وى رجوع كرد و براى زايمان به خانهاش باز گرداند; ولى پس از زايمان، زن و فرزند هر دو مردند و آيه 228 بقره/2 در اينباره نازل شد[2]: «والمُطَـلَّقـتُ يَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلـثَةَ قُرُوء ولا يَحِلُّ لَهُنَّ اَن يَكتُمنَ ماخَلَقَ اللّهُ فى اَرحامِهِنَّ اِن كُنَّ يُؤمِنَّ بِاللّهِ واليَومِ الأخِرِ وبُعولَتُهُنَّ اَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فى ذلِكَ اِن اَرادُوا اِصلـحــًا= و زنان طلاق داده شده بايد سه پاكى انتظار كشند و اگر به خدا و روز واپسين ايمان دارند براى آنان روا نيست كه آنچه را خداوند در رحمشان آفريده، پوشيده دارند و اگر شوهرانشان سر آشتى دارند، به باز گرداندن آنان در اين [مدت]سزاوارترند».در نقل ديگرى از مقاتل و كلبى آمده است كه در آغاز اسلام اگر مردى همسرش را براى بار سوم طلاق* مىداد و همسرش باردار بود، مرد تا هنگام زايمان، حق رجوع داشت; امّا بعداً اين حكم با آيه229 بقره/2 منسوخ شد[3]: «الطَّلقُ مَرّتانِ فَإِمساكٌ بِمَعروف أَو تَسرِيحٌ بِإِحسن...»، بنابراين، مراجعه اسماعيل به همسرش پس از آگاهى از باردارى وى، بر اساس اين حكم بوده است، با اين حال، ميان اين قضيه با مفاد آيه و زمان نزول آنكه پس از درگذشت قُتَيله بوده، پيوند روشنى مشاهده نمىشود.
در هر صورت، آيه اقدام زنان به كتمان باردارى خود را كه غالباً به قصد از بين بردن حق رجوع شوهر خود يا ازدواج بعدى بوده، حرام مىشمارد و رجوع به زن در ايام عدّه* را حق شوهر مىداند.[4] در روايتى ديگر، نام اين شخص، مالكبناشدق و اهل طائف ياد شده است.[5]
منابع
الاصابة فى تمييز الصحابه; جامعالبيان عن تأويل آىالقرآن; الدر المنثور فى التفسير بالمأثور; روضالجنان و روح الجنان; الميزان فى تفسير القرآن.سيد محمود دشتى
[1]. الاصابه، ج1، ص219.
[2]. روضالجنان، ج3، ص259; الاصابه، ج1، ص219.
[3]. الدرالمنثور، ج1، ص660.
[4]. جامع البيان، مج2، ج2، ص606; الميزان، ج2، ص231.
[5]. روض الجنان، ج3، ص259.